به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از انتخاب، بستری شدن بیماران مبتلا به اختلالات روانی حاد در آسایشگاههای روانی از سال ها پیش در بسیاری از نقاط جهان رواج داشته و همچنان نیز رایج است. درواقع این موضوعی عجیب نیست که یک فرد با مشکل روانی حاد برای تسکین و تثبیت شرایطش بستری شود.
پناهگاه مددجوهای روانی بدون خویشاوند ویلارد در سال 1910 شروع به کار کرد، خود آسایشگاه اصلی از سال ها پیش کار می کرد اماا پناهجویان بی قوم و خویش از سال 1910 پذیرش شدند.
سال ها بعد مسئولان موزه نیویورک صدها چمدان این بیماران را که مرده بودند اما هیچکس برای دریافت وسایلشان مراجعه نکرده بود یافتند و با عکاسی از این چمدان ها یک جاذبه گردشگری ایجاد کردند.
جالب است بدانید که تا مدت ها پیدا شدن چمدان ها به یک سوژه عجیب برای داستان پردازی تبدیل شده بود.
اما واقعیت ماجرا این است که وقتی یک مریض عادی جان می دهد خانواده وی برای دریافت وسایل مراجعه می کنند ولی بی خانمان ها چنین امکانی نداشتند و در نتیجه وسایلشان به انبار پرتاب شده بود و با گذشت زمان تعداد چمدان ها به صدها رسید.
از 1910 تا 1960، بسیاری از این بیمارها در محوطه همین بیمارستان به خاک سپرده شدند. اما نگاهی به چمدان ها نشان می دهد زندگی این افراد چگونه بوده است.
بسیاری از بیماران از سرگرمی های خود در آسایشگاه لذت می برند و وقت خود را برای هنر و صنایع دستی اختصاص می دادند. بعضی از آنها در مزرعه اطراف آسایشگاه کار می کردند و حتی گروه های ورزشی خود را نیز داشتند.
یکی از سوالات رایج این است که آیا چمدان بیمار توسط خود او یا شخص دیگری بسته بندی شده بود،چرا که برخی از آنها شامل ابزار برای کار دستی بود. در یکی از موارد حتی با ابزار چرم کاری پر شده بود که نگهداری آن توسط بیمارانی با شرایط حاد خطرناک است.
بسیاری از چمدان ها نیز از خاطرات گذشته پر شده است. نقاشی، لباس فانتزی، کارهای گلدوزی، بطری های عطر از پاریس، کمربند، دفترچه یادداشت تمرین ریاضی، ساعت و بسیاری از موارد دیگر.
یکی از ساکنین، یک مرد سیاه پوست بوده که در ارتش خدمت کرده و اهل مطالعه بوده و در چمدان خود کتاب نیز نگهداری می کرده است.
یک مرد دیگر اوکراینی دفترچه هایی پر از اطلاعات ریاضی داشت. او همچنین تصویر عروسی و دسته گل مصنوعی مراسم عروسی خود را همراه با قاشق و چنگالش نگهداری می کرد و دچار توهمی حاد بود چرا که تصور می کرد مامور مخفی وزارت اطلاعات است و با دختر رئیس جمهور ترومن، مارگارت ترومن، ازدواج کرده است.
برخی چمدان های زنان نیز بسیار جالب بود. برای مثال در چمدان یک زن بطری عطر بسیار گران قیمتی از پاریس وجود داشت که معلوم نبود از مخروبه ها پیدا کرده بود یا واقعا زنی ثروتمند بوده که به علت اختلالات روانی از خانه طرد شده یا حتی گم شده بود.
بسیاری از چمدان ها نیز شامل نامه های بدون مقصد، بدون اسم و امضایی بود که اصلا معلوم نبود برای چه اشخاصی نوشته شده اند یا قرار است به چه آدرسی ارسال شوند.